پدر : دوست دارم
با دختري به
انتخاب من ازدواج
كني.
پسر : نه ، من
دوست دارم همسرم
را خودم انتخاب
كنم .
پدر : اما دختر
مورد نظر من
، دختر
بيل گيتس است.
پسر : اگر اينطور
است قبول است .
پدر به
نزد بيل گيتس ميرود
و ميگويد :
پدر: براي
دخترت شوهري سراغ
دارم .
بيل گيتس : اما
براي دختر من
هنوز خيلي زود
است كه ازدواج
كند.
پدر : اما اين
مرد جوان قائم
مقام مدير عامل
بانك جهاني است.
بيل گيتس : اوه
كه اينطور ! در
اين صورت قبول
است
.
بالاخره پدر
به ديدار مدير عامل
بانك جهاني ميرود.
پدر : مرد جواني
را براي سمت
قائم مقامي مدير
عامل سراغ دارم.
مدير عامل
بانك جهاني : اما من
به اندازه
كافي معاون دارم !
پدر : اما اين
مرد جوان داماد
بيل گيتس است !
مدير عامل
بانك جهاني : اوه ، اگر
اينطور است ، باشد .
و معامله
به اين صورت
انجام شد .
نتيجه : حتي اگر
چيزي نداشته باشيد
، باز
هم ميتوانيد
چيزهايي به دست
آوريد.(
البته با كمي تا قسمتي دروغ گويي و زرنگ بازي هاي منطبق با منطق ماكياوليستي ، كه
در آن ، هدف وسيله را توجيه
مي كند)
سئوال : شما در چنين موقعيتي ، چگونه رفتار مي كنيد؟
به خودتان ، نمره بدهيد.
4874 بازدید
2 بازدید امروز
1 بازدید دیروز
3 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian